به گزارش قدس آنلاین، اما وقتی دقیق میشویم و به نبرد یوزها با سرخپوستها در پاییز پیش رو می نگریم، گریزی نداریم جز آنکه زبان به تقبیح بگشاییم و تلنگری بزنیم.
حقیقت این است که شیلی مدل ۲٠۲۵ کمتر شباهتی به لشکر پرطمطراق گذشته که روزگاری با زامورانو، مارسلو سالاس، آرتورو ویدال و الکسیس سانچز رقیبان را به مسلخ تبعید میکرد، دارد و در سالهای اخیر به کیسه شن غولهای آمریکای جنوبی بدل شده است. لاروخا که روزگاری محشر به پا میکرد و مدعیان متکبر را در سانتیاگو به زانو درمی آورد، در فاصله دو هفته تا اتمام رقابتهای مقدماتی جام جهانی به فانوس به دستِ خاموشِ گروه خود مبدل شده و هیچ شانس و اقبالی برای رسیدن به پلیآف ندارد. قشون بخت برگشتهای که در نسلنامهها جایی برای خود دست و پا کرده و دو بار فاتح کوپا شده، اما در چند سال اخیر به پرواز در ارتفاع پست عادت کرده است. طرفه اینکه شنیده شده تفنگچیهای سواحل اقیانوس آرام برای رویارویی با تیم ملی ایران رقم قابلتوجهی را طلب کرده و قصد ندارند تنها با یک مشت پزو مچ در مچ سفیدهای آریایی بیندازند.
همین که بدانیم تیم پنجاه و دوم رنکینگ فیفا در سالیان اخیر به شیر بی یال و دم و اشکم بدل شده و در جغرافیای جدید آمریکای لاتین محلی از اعراب ندارد، مشخص میشود که واسطهها، بیاعتنا به حاصل این جدال تدارکاتی با پیدا کردن رگ خواب فدراسیوننشینان به دنبال آن هستند که مویههای عاقبت را با پوزخندهای عافیت تاخت بزنند.
بهتر است از نو بپرسیم: ستیز تدارکاتی با ارتش مغبون شیلی، آنهم در مکانی دلبخواه ساکنان دامنههای رشتهکوه آند، قرار است مشخصاً چه دستاوردی برای فوتبال ما داشته باشد و چه گلی بر سر ژنرال و سربازانش بزند که دور از جانتان اگر در جام جهانی ۲٠۱۶ زنگ تفریح لقب بگیرد، ضربه هولناکی به احساسات ملتی که با کوهی از حسرتها مواجه است، وارد خواهد کرد؟




نظر شما